نوازش ظریف دستان پدرم بر گونههایم را هنوز یادم هست؛ یادم هست وقتی دستانش را بین موهایم میکشید و گره از تارهای آن باز میکرد، ولی لرزش دستانش تمام اینها را به خاطره تبدیل کرد. کار کردن هم برایش سختتر شده ولی با این حال هنوز کار میکند تا نیازهای ما را برآورده کند. من همه اینها را میبینم و درک میکنم ولی خواهرم مهیاس چه؟! او کوچکتر از این حرفهاست که بداند پدرش برایش چه زحماتی میکشد. چند روز پیش با گریه به خانه بازگشت و گفت کفش هایم پاره شدند. پدرم که کفشهای کهنه من را نیز دیده بود با سکوت پر از شرمم سرش را پایین انداخت.
مهتاب و مهیاس دو خواهری هستند که شما میتوانید با هدیه دادن کفش به آنها لبخند را بر لبهایشان بنشانید.
هدیه برای مهتاب و مهیا
وقتی بزرگ میشویم به یاد حسرت های خواسته ها و آرزوهای کوچک و ممکن کودکی مان سخت از ته دل آه میکشیم …
در این طرح پر از زیبایی وشوق قرار است هر کدام از ما آرزوی یکی از این کودکان از قبیل کیف، کفش، توپ و…. را به آن ها هدیه دهیم
چه خوش سعادت است کسی که لبخند را بر نگاه ها ی معصومانه این فرشتگان کوچک مینشاند.
ادامه این مطلب را در توضیحات بیشتر بخوانید
تصاویر به صورت پیش فرض قرار گرفته شده اند و صرفا برای جمع آوری کمک مالی تعیین شده مشخص شده است.
تعداد: در انبار موجود نمی باشد